عسل جونم وپتوش
سلام دختر قشنگم امروز از صبح با هم رفتيم بازار بعد از اونم نهار اومديم خونه ماماني فرصت نشد بيام پتوي دخملمو بيارم خوابت برد و ما هم با خاله جوني ها رفتيم روضه شب كه برگشتيم خونه وقتي چشمت به پتوت افتاد واي كه چقدر اشك ريختي... .... لطفاً برای دیدن بقیۀ عکسها به ادامه مطلب بروید... ...
نویسنده :
zakieh
23:09